هفت اشتبــــــــاه مرگبـــار در فــــــــــــــروش (با تکرار این اشتباهات کسبوکارتان نابود میشود )
اشتباهات فروش مستقیما تمام زحمات بازاریابی شما را به باد میدهند و باعث میشود فروش به نتیجه نرسد و مشتری را از دست بدهید. برخی از این اشتباهات فروش آنقدر بدیهی اند که شاید در ابتدا گمان کنید کدام فروشنده چنین اشتباهاتی را ممکن است انجام دهد. اما به عنوان یک مشاور در کسب وکار مراجعینی داشتهام که مجموعهای کاملی از همین اشتباهات بودهاند و از اوضاع بد اقتصادی و فروش پایین فروشگاهشان هم مینالند!
اگر شما یک فروشنده هستید به دقت کنید بررسی کنید کدامیک از این اشتباهات فروش توسط شما یا تیمفروشتان ممکن است رخ دهد. و مطمئن باشید برطرف کردن کاملا این اشتباهات در میزان فروشتان اثر چشمگیری خواهد داشت.
اشتباه اول : مشتری را قضاوت نکنید
قضاوت کردن در هر ارتباط یک امر ناخودآگاه است اما منظور از قضاوت در مورد فروشندگان پیش داوریهای نادرست است. خواسته یا ناخواسته ممکن است تحت تاثیر اثر هالهای از روی لباس یا بعضی رفتارهای مشتری برخوردی مناسب در شان مشتری نداشته باشیم و مشتری را از خرید منصرف کنیم .
چند سال پیش در صدد خریدعینکی بودم که به طور اتفاقی در ویترین عینک فروشی به مدل جالبی برخوردم، فروشنده دم در فروشگاه ایستاده بود . از او قیمت عینک را پرسیدم او قیمت را گفت و قیمت دور از انتظار من بود. عینک دوم را سوال کردم با اکراه جواب داد اما برای جواب عینک سوم به من گفت این عینک به درد شما نمیخورد! احتمالا منظورش این بود که قیمتش زیاد است و شما نمیتوانید بخرید!!! احتمالا از واکنش من نسبت به قیمتها به این نتیجه رسید بود و احساس میکرد میخواهم فقط وقتش را بگیرم. به او چیزی نگفتم و رفتم اما همکار او، دقیقاٌ فروشگاه عینک فروشی کناری، مشابه آن عینک را داشت و با اولین سوال، من را به داخل فروشگاه دعوت کرد نمونه را از پشت ویترین بیرون آورد به دستم داد، و آینهای جلوی من گرفت تا عینک را روی صورتم تست کنم. و بعد عینک بعدی و….. با آنکه آن روز به قصد خرید عینک آنجا نبودم اما بیست دقیقه بعد نمره چشمم را از روی شیشه عینکم برداشت و قبض خرید عینک را بدستم داد تا روز بعد تحویلم دهد.
اشتباه دوم: کم توجهی به مشتری
مشتری وارد فروشگاه میشود و فروشنده سرش روی گوشی و بین یک مشتری و بازی موبایل ترجیح او ادامه بازی است. گاهی فروشنده در محل فروش نیست و باید دنبال او بگردی! یا فروشنده با تلفن صحبت میکند و یا چنان سرش در حساب کتاب است جواب سلامت را هم نمیدهد…… این موارد را حتما شما هم تجربه کردهاید.
با حضور مشتری به فروشگاه تمام قد در خدمت او باشید لازم نیست به پروپای او بپیچید! اما نشان دهید متوجه حضورش شدهاید. به او سلام و خوش آمد بگویید و با توجه به نوع فروشی که دارید از او استقبال کنید. اگر با مشتری قبلی در حال صحبت هستید با حرکت سر و یا لبخندی به مشتری جدید بگویید که متوجه حضورش شدهاید و حتما به او هم توجه خواهید کرد.
این کمترین کاری است که باید انجام دهید در مراحل بعدی اگر متوجه نام او شدید حتما در مکالمات فروش نام او چند بار ذکر کنید. مشتری به توجه شخصی شما خیلی اهمیت میدهد.
رفتار شما با مشتری همیشه در ذهن او خواهد مان این بهترین مزیت رقابتی شما میتواند باشد. مزیتی که رقبای شما به آن بی توجه اند.
کار شما به عنوان یک فروشنده ایجاد حس خوب و ایجاد حس اعتماد در فروشنده است
کمترین وسادهترین کاری که برای ایجاد حس خوب میتوانید بکنید اینست که به او توجه کنید
و سادهترین کار در اعتماد سازی اینست که برای او مشاورخوبی باشید.
اشتباه سوم: پر گویی
یک از اشتباهات فروش که ممکن است خیلی دیدگاه متفاوتی نسبت به آن داشته باشند همین مورد است. مردم معمولا فروشنده خوب را کسی میدانند که زیاد با مشتری صحبت میکند و با چربزبانی مشتری را برای خرید راضی میکند. شاید هم گاهی بتوان با چرب زبانی فروشی ایجاد کرد، اما این روش هیچگاه مشتریان وفاداری ایجاد نمیکند. بدترین کار در یک فروش اینست که مشتری وقتی از فروشگاه خارج شود احساس خوبی نداشته باشد و اگر مشتری احساس کند به نوعی مجبور شده خریدی صورت دهد، یعنی ایجاد حس بد مسلاما او مشتریی نخواهد بود که شما را به دیگران توصیه کند. به جای پرحرفی باید سوالات خوب بپرسید دریک گفتگوی فروش خوب، خریدار باید دو برابر فروشنده حرف بزند و این هنر فروشنده است که با سوالات درست مشتری را به صحبت وادارد و خواسته واقعی او را از دل حرفهایش بیرون بکشد.
یک فروشنده ناشی دایم صحبت میکند ویک فروشنده حرفهای سوالاتی میپرسد که مشتری صحبت کند.
از مشتری سوالات باز بپرسید. سوالات باز ( در مقابل سوالات بسته ) سوالاتی هستند که مشتری در جواب آنها باید توضیح دهد و نمیتواند بایک پاسخ تک کلمهای آنرا تمام کند.
سوالات باز معمولا با عبارتهای چگونه، چطوری ، چرا شروع میشوند و مشتری را به حرف زدن وادار میکند. صحبتهای مشتری به شما کمک میکند نیاز واقعی مشتری را بهتر بشناسید و او را در خرید کمک کنید.
اشتباه چهارم: بحث کردن با مشتری
همان طوری که گفتم شما باید حس خوب و اعتماد ایجاد کنید تا فروش به ثمر برسد. و بحث کردن با مشتری در هر صورت یکی از این دور را نابود میکند. وقتی در دام بحث با مشتری گرفتار میشود از دو حالت خارج نیست یا شما برنده میشود یا او . اگر شما برنده شوید حس بدی به او وارد کردهاید و اگر او برنده شود اعتماد شما زیر سوال میرود.
بهترین راهکار برای گرفتار نشدن در این دام پیشگیری است. در زمان فروش تمام حواستان باشد خارج از موضوع فروش اظهار نظر نکنید. تمام صحبتهای شما فقط در زمینه تخصصتان باشد. تخصص شما هم محصول و خدماتی است که میفروشید. بحث عموما جای در میگیرد که تخصص کافی نیست
اشتباه پنجم: صحبت از خود
شما میتوانید یک سوم از کل مکالمات فروش را سهیم شوید، دو سوم دیگر سهم مشتری شماست. سهم صحبت شما باید صرف بیان مزیتهای محصول، پاسخ به سوالات مشتری، مشاوره و احیاناً اعتراضات مشتری شود. اما متاسفانه گاهی این قسمت صرف تعریف و تمجید از خود میشود. مشتری نیامده گزارش پیشرفتهای شما در بین رقبا را گوش کند. اگر نیاز است مشتری خوبیهای شما یا شرکتتان را بداند راهی را بیابید که مشتریان دیگر این کار را برای شما انجام دهند. آن هم با میل خودشان نه به درخواست شما.
ویل راجرز میگوید: از شخص دیگری بخواهید تا شیپورتان را به صدا درآورد، این صدا بسیار قویتر خواهد بود
اشتباه ششم: بدگویی از رقیبان
حتی اگر رقبا بازار شما را خراب کرده باشند دلیل نمیشود در دام اشتباهات فروش گرفتار شوید. مشتریان شما را پرانده باشند! و یا هر بلایی را به سرتان آورده باشند و یا اصلا با کلاهبرداری اعتبار کسب و کار شما را نزد مشتری زیر سوال برده باشند! جایگاه فروشندگی شما مکان مناسبی برای بدگویی از رقیبان نیست و مشتری حس خوبی نسبت به این سخنان نخواهد داشت.
حتی اگر رقبای شما جنس تقلبی به دست مشتری میدهند به جای نام بردن از آنها و یا گله وشکایت، به مشتری آموزش بدهید و بگویید، چگونه میتواند محصول مرغوب را از نا مرغوب تشخیص دهد. با این کار اولاً مشتری از رقیب شما نخواهد خرید وشما به طور غیر مستقیم خواهید گفت من جنس مرغوب را به شما خواهم داد ثانیاً مشتری با آموزش شما حس خوبی نسبت به شما خواهد داشت .
جووایتالی از اساتید بازاریابی و فروش میگوید: مشتری وقتی میخواهد بخرد ولع اطلاعات پیدا میکند
اشتباه هفتم: شوخیهای بیجا
شوخی یکی از بهترین تکنیکهای فروش است اگر بتوانید خنده بر لب مشتری بنشانید به فروش محصولتان کمک زیادی کردهاید اما بهتر است هیچگاه بدون آگاهی کامل از این تکنیک استفاده نکنید. در آموزش یک زبان بیگانه سخت ترین قسمت آن لطیفه سازی و یاد گیری شوخیهای آن زبان است. اگر میخواهید از این تکنیک در فروشتان استفاده کنید مواظب باشید تمام حد و مرز آن را بشناسید و با هر چیزی شوخی نکنید.
اگر در موردی شک داشتید که شوخی کنید یا رسمی باشید، قطعا و حتما رسمی بود بودن ارجحیت دارد. حتی یک درصد هم اجازه ندهید مشتری احساس کند شما نسبت به او پررو شده اید.
از مواردی که جداً از آن برای خنداندن باید پرهیز کرد بیان لطیفههایی مذهبی و قومیتی است. این گونه لطیفهها شاید عکس العمل مستقیم مشتری را در پی نداشته باشد اما اثر منفی خود را خواهد داشت.
بهترین مورد شوخی که کاملا بی خطر خواهد بود شوخی باخودتان است. میتوانید به یک سوتی و یا یک ایراد بی اهمیت مادرزادی خود اشاره کنید. مثلا بینی بزرگ خود را دستاویز قرار دهید و با آن یک شوخی انجام دهید البته اگر مشتری شما در این مورد از شما جلوتر بود دقت کنید شوخی شما او را ضایع نکند!
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.