پشتپرده یازده شرکت خوب به عالی از زبان جیم کالینز (با 9 ویژگی منحصر بفرد شرکتهای پیشرو آشنا شوید )
خوب به عالی واژهی بود که جیم کالینز وارد ادبیات کسبوکار کرد. او و تیم 21 نفرهاش بعد از 15 سال تحقیق و بررسی روی 500 شرکت موفق آمریکا به 9 ویژگی مشترک در بهترین شرکتهای دنیا رسیدند. نتیجه کامل این تحقیقات در کتاب ارزشمند ” از خوب به عالی” با تفسیر کامل بیان شده. اگر وقت و حوصله خواندن این کتاب را ندارید این مقاله کمک میکند تا با این ویژگیهای مشترک و غیر منتظره شرکتهای خوب به عالی آشنا شوید.
معیارهای عجیب و سختگیرانه جیم کالینز برای انتخاب شرکتهای خوب به عالی از نگاه چیزی فراتر از آن چیزی است که ما در ذهن داریم. معیارهای او آنقدر خاص بودند که در مرحله اول از 500 شرکت موفقی که در لیست تحقیق او قرار گرفتند تنها 28 شرکت توانستند از فیلتر های او عبور کنند. اما کار یک مرحله دیگر هم سختتر شد و در نهایت فقط 11 شرکت نشان خوب به عالی را توانستند کسب کنند.
چند نمونه از معیارهای سختگیرانه خوب به عالی
- اولین معیار این بود که شرکتها نباید در بدو تاسیس شروعی پر قدرت میداشتند. زیرا او عقیده داشت این شرکتها زیاد آموزنده نیستند و نمیتوانند ایدهای خاصی در نتیجه تحقیقات به خواننده ارائه کند. مثلا شرکت hp از جمله شرکتهای موفق این گروه بود که از لیست مطالعاتی جیم کالینز حذف شد.
- دومین معیار میزان رشدی بود که شرکتها میباید داشته باشند او در نهایت شرکتهایی را انتخاب کرد که از متوسط صنعت خود رشد سه برابری داشتند.
- معیار سوم او پیوستگی زمان اوج این شرکتها بود. جیم کالینز یک بازه زمانی 15 ساله را برای پیوستگی رشد شرکتها در نظر گرفت، تا شرکتهایی که به طور تصادفی رشدی داشتهاند از این پروسه حذف شوند. از نظر او یک شرکت نمیتوانست به صورت تصادفی 15 سال رشد پیوسته و مدام داشته باشد.
کل پروژه جیم کالینز ده سالونیم تلاش تیمش را به خود اختصاص داد. او در کتاب خواندنی ” از خوب به عالی ” به 9 ویژگی خاص این شرکتها اشاره میکند که چند ویژگی آن غیر منتظره عجیب و خلاف باورهای دنیای کاری مدرن امروز است و برخی با آن مخالفند اما او بر اساس شاهدان و مثالهای واقعی این اطلاعات را عرضه کرده.
9 ویژگی خاص شرکتهای خوب به عالی
1-مدیران از درون سازمان منصوب میشدند و از بیرون وارد سازمان نشده بودند
مدیران نامداری که از بیرون سازمان آمده و به ادراه امور میپردازند نقشی در رساندن یک شرکت، از مرحله خوب به عالی ندارند. در میان مدیران شرکتهای رهسپار تعالی ده نفر از هر یازده نفر از درون خود سازمان به منصب مدیریت رسیدهاند. درحالی که شرکتهای هم تراز شش برابر بیشتر از دیگران سعی داشتهاند مدیران خود را از میان افراد بیرون سازمان انتخاب کنند.
نتیجه: برای نزدیک شدن به معیارهای یک شرکت از خوب به عالی بهتر است مدیران موفق از رده پایین شرکت به مدیریت میانی و درنهایت مدیریت کل شرکت ارتقاء یابند. جیم کالیز این مدیران را رهبران سطح پنجم مینامد و مهمترین ویژگی آنها را فروتنی و اراده میداند.
-
مزایای دریافتی مدیران، باعث پیشرفت نیست
جیم کالینز میگوید ما با هیچ روش سازمان یافتهای مواجه نشدیم که نشان دهد، بین مزایای دریافتی مدیران و عملکرد آنها در جهت رساندن شرکت از مرحله خوب به عالی ، ارتباطی وجود دارد. اطلاعات ما این مطلب که ساختار پاداش مدیریت محرک اصلی عملکرد شرکتهاست را رد میکرد.
نتیجه: مدیران شرکتهای خوب به عالی با پاداش انگیزه نمیگیرند بلکه معیارهای بالاتری دارند جیم کالینز در جایی دیگر از کتابش به این نکته نیز اشاره میکند که سیستم پاداش نباید این باشد که از افراد نالایق انتظار عملکردهای درست داشته باشیم، بلکه باید بتوانیم افراد لایق و شایسته را وارد سازمان نموده و سپس آنها را حفظ کند.
-
خط مشی مهم است اما استراتژی مهمتر است
خط مشی، به خودیخود شرکتهای رهسپار تعالی را از شرکتهای هم تراز انها مجزا نمیکرد. هر دو گروه از این شرکتها استراتژیهای خوبی داشتند و هیچ دلیلی وجود ندارد که بگوییم شرکتهای خوب به عالی به نسبت شرکتهای همتراز زمان بیشتری را صرف تصمیم گیریهای استراتژیک و بلند مدت میکنند.
نتیجه: داشتن راهکاری برای بهتر بودن، الزاما تمایلی برای بهتر بودن یا تصمیمی برای بهتر بودن و تبدیل شرکت به شرکتی عالی ایجاد نمیکند. برای تبدیل شدن به شرکت عالی باید دید در کدام زمینه میتوانید بهترین عملکرد را داشته باشید و بهتر دست به عمل و اقدام بزنید.
-
کارهایی که نباید انجام دهید مهمتر است از کارهایی که باید انجام دهید
شرکت های رهسپار تعالى تنها در فکر این نبودند که برای رسیدن به مرحله عالی چه اقداماتی را باید صورت دهند، بلکه به این نکته نیز توجه داشتند که از و انجام كدام کارها باید اجتناب ورزیده و یا باید متوقف کنند. و نبایدها را در اولویت خود قرار میدادند.
نتیجه: انجام کارهای لازم تا زمانی که به نبایدها توجه ویژه نشود صرفا به هدر دادن وقت و انرژی شرکت منجر میشود. سالها قبل جیم ران به این موضوع به نوعی دیگر اشاره کرده بود. او عقیده داشت ” موفقیت به کارهایی که باید بکنیم ارتباط کمتری دارد تا کارهایی که نباید بکنیم.” شرکتهای عالی دقیقا این گفته جیم ران را الگوی خود قرار داداهاند و اولویت برنامه آنها کارهایی است که نباید انجام دهند.
-
تکنولوژی باعث تحول نیست، فقط به تحول سرعت میدهد
تکنولوژی و تغییرات مبتنی بر آن، در واقع هیچ نقشی در ایجاد یک تحول برای رسیدن به از مرحله خوب به عالی ندارد. تکنولوژی می تواند تحول را تسریع کند، اما نمیتواند آن را پدید آورد.
نتیجه: قبل از اینکه به فکر استفاده از تکنولوژی در شرکت باشیم باید زیر ساختهای استفاده از آن را آماده کنیم. آنچه شرکتها را موفق میکند چهارچوب فکری و و تفکر سیستمی شرکت است و تکنولوژی کمک میکند آنها سریعتر به نتایج دلخواه برسند.
-
خرید و ادغام شرکتها تاثیری در تحول شرکتها ندارند
ادغام شدن با شرکتها و یا خرید آنها در حقیقت هیچ تأثیری در برانگیختن تحولی از مرحله خوب به عالی ندارد؛ ادغام دو شرکت متوسط یا خوب هرگز یک شرکت عالی را ایجاد نمی کند.
نتیجه: آنچه شرکتها را به شرکتهای عالی تبدیل میکند تفکری است که مدیران شرکتها دارند بنابراین تبدیل یک شرکت کوچک به شرکت بزرگ بدون تغییر تفکر مدیریت آن هیچ تاثیری در رشد شرکت از خوب به عالی نخواهد داشت.
-
وقت مدیر صرف انگیزش کارمندان نمیشود
شرکت های رهسپار تعالی، توجه چندانی به تغییر مدیریت، ایجاد انگیزه در افراد با ترغیب آنها برای مشارکت نشان نمیدادند. تحت شرایط مطلوب، مشکلات مربوط به امور مدیریتی، ترغیب به مشارکت، ایجاد انگیزه و تغییری در حد وسیعی از میان میروند.
نتیجه: اگر افراد شایستهای در شرکت خود استخدام کنید نیازی به ایجاد انگیزه نخواهید داشت فقط کافیست کاری نکنید که انگیزه آنها از بین برود. جیم کالینز میگوید: یکی از مهمترین عوامل از بین رفتن انگیزه اینست که چشم خود را به روی حقایق ناخوشایند ببندیم.
-
پیشرفتهای خود را جار نمیزدند
شرکت های رهسپار تعالی هیچ وقت، عنوان، تبليغ، ضیافت نهار و یا برنامه ای برای نشان دادن تحولات خود نداشتند. در واقع، برخی از آنها اظهار میکردند که تا مدتی از حجم تحولات خود بی اطلاع بودند، و تنها وقتی که عملکردهای خود را مورد بازبینی قرار میدادند، متوجه این موضوع میشدند. آنها به راستی در کسب نتایج، جهشی انقلابی کردند، اما این جهش از طریق یک روند انقلابی صورت نگرفته بود.
نتیجه: اولاًروند پیشرفت شرکتها در ابتدا روندی آرام و تدریجی است و بعد از مدتی سیر صعودی قابل توجهی پیدا میکند به طوری که خود شرکت هم در ابتدا متوجه این رشد نمیشود. ثانیاٌ شرکتهای خوب به عالی برنامهای برای جار زدن این پیشرفتها نداشتند.
-
سابقه درخشان قبلی آنها عامل پیشرفتشان نبود
بسیاری از شرکتهای رهسپار تعالی در میان صنایع موفق نبودند و برخی از آنان حتی در صنایع بسیار ضعیفی قرار داشتند. در هیچ یک از موارد با شرکتی مواجه نشدیم که به طور ناگهانی و برقآسا جهش کرده باشد. عالی بودن، محصول شرایط و موقعیت نیست. عالی بودن همان گونه که مشخص شد، تا حدود زیادی مبتنی بر انتخاب آگاهانه است.
نتیجه: آنچه شما را میتواند از خوب به عالی برساند عوامل بیرونی نیست. انتخابهای درست آگاهانه و اقدام در شرایط نامطلوب نیز میتواند مسیر رشد شما را فراهم کند.
ممنونم خیلی جالب بود