کتاب سکوت و قدرت پنهان درونگراها
نام کتاب: سکوت؛قدرت درونگراها در جهانی که از سخن گفتن نمیایستد
نویسنده: سوزان کین
مترجم: درسا عظیمی
انتشارات: نشر البرز
تعداد صفحات: 373
موضوع: درونگرایی
اولین تجربه من از درونگرایی
هر بار که در کارگاههای شخصیتشناسی mbti بحث درونگرایی و برونگرایی را شروع میکنم، برخی نسبت به پذیرفتن شخصیت درونگرای خود مقاومت میکنند و سعی میکنند دنبال نشانههایی باشند تا شاید خود را در گروه برونگراها جا دهند. و باز تعدادی که متقاعد شدهاند درونگرا هستند با احتیاط سوال میپرسند که: ” آیا یک شخصیت درونگرا هم میتواند برونگرا بشود؟ ” و یا اینکه “چه کارهایی بکنیم میتوانیم برونگرا شویم؟ “.
به آنها حق میدهم. شخصیت من هم درونگراست و این احساسی بود که سالها پیش وقتی اولین بار با این مباحث آشنا شدم آن را تجربه کردهام. و جالب اینکه دخترم که دوره ابتدایی را طی میکند وقتی از شخصیت درونگرای خودش با معلمش صحبت کرده بود، معلمش حرفش او را تایید کرده بود و توصیه کرده بود سعی کند برونگرا شود!!! ( البته این معلم بزرگوار احتمالا منظورش این بوده که باید رفتارهای برونگرایی را یاد بگیرد. )
درهر صورت من خیلی زود متوجه شدم درونگرایی و برونگرایی هیچکدام ایراد و امتیاز خاصی در نوع زندگی، موفقیت و خوشبختی نمیتواند داشته باشد، و این تمام آن چیزی است که سوزان کین نویسنده کتاب سکوت میخواهد آن را به مخاطبش منتقل کند. هر چند آن موقع این کتاب نبود و من چالش های درونگرایی خودم را به گونهای دیگر حل کردم.
کتاب سکوت بدرد چه کسانی میخورد
گروه اول همه کسانی که شخصیت درونگرایی دارند، جدا از اینکه به این مباحث علاقه دارند یا ندارند از تجربههای شخصی نویسنده کتاب سکوت استفاده زیادی ببرند.
گروه دوم: تمام کسانی که به مباحث شخصیتشناسی خصوصا شخصیت شناسی mbti علاقمند هستند کتاب سکوت پر است از مثال و خاطره و داستان که کمک میکند از شخصیت درونگرا فهم عمیقی پیدا کنند.
گروه سوم: همه کسانی که ارتباط موثر نقش ویژهای در زندگی آنها دارد. به نظر من کتاب سکوت میتواند برای معلمان، سخنرانان و مدیران کتاب ارزشمندی باشد.
دنیای ما و ارزشی به نام ایدهآل برونگرایی!
محتوای این کتاب نشان میدهد دیدگاه برتری و سروری برونگرایی نسبت به درونگرایی مختص ایران نیست و حاصل جو حاکمی است که برونگراها- شاید به خاطر بیشتر بودن جمعتی آماری آنها نسبت به درونگراها – بوجود آوردهاند.
سوزان کین در مقدمه کتاب سکوت میگوید:
” فقط کافی است موضوع این کتاب را با دوستان، خانواده و آشنایان خود در میان بگذارید تا
متوجه شویدکه تا چه اندازه افراد، درونگرا بودن خود را بعید میدانند . طبیعی است که بسیاری از
درونگراها حتی از خودشان هم پنهان هستند. ما باسیستم ارزشی خاصی زندگی میکنیم که من نامش را ایدهآل برونگرا مینامم.
باور عموم بر این است که خود ایده آل اجتماعی، گروهی و در بین جمعیت راحت و آرام است، یک فرد برونگرا عمل را به تفکر، ریسک پذیری را به محتاط بودن و قاطعیت را به شک داشتن ترجیح می دهد. او سریع تصمیم می گیرد،.
حتی اگر احتمال اشتباه کردنش بالا باشد، در کار تیمی موفق است و در گروههای مختلف به خوبی ارتباط برقرار می کند.
ما دوست داریم فکر کنیم که به فردگرایی اهمیت می دهیم، اما همگی مان بیشتر اوقات یک نوعی فردیت را تحسین میکنیم، همان نوعی که به راحتی«خودش را نشان می دهد».
درست است که ما فناوری انزواطلب های خوش ذوقی که کمپانی های خودشان را در گاراژ خانه شان راه اندازی می کنند تا هر شخصیتی را که دوست دارند داشته باشند، می پذیریم، اما آنها استثنا هستند و توجه ما به طور کلی جذب کسانی می شود که دارا و ثروتمند هستند، یا سعی میکنند به آنچه میخواهند برسند.
درون گرایی، به همراه مشتقاتش چون حساسیت، جدیت، خجالت و کمرویی – در حال حاضر ویژگی یک شخصیت طبقه دومی، جایگاهی میان ناامیدی و آسیب شناسی محسوب میشود. درون گراهایی که تحت سیطره ایدهآل های برونگرایی زندگی میکنند، مانند زنانی هستند که در دنیای مردانه زندگی میکنند و به علت صفتی که در وجودشان نهفته است به چشم نمیآیند، برونگرایی سبک شخصیتی فوق العاده جذابی است، اما ما این ویژگی را به استانداردی سرکوبگر تبدیل کرده ایم که بیشتر ما حس میکنیم باید از آن پیروی کنیم. ”
این فیلم سخنرانی سوزان کین در تــد به شما کمک بیشتر با موضوع درونگرایی آشنا شوید
بررسی اجمالی کتاب سکوت
کتاب سکوت سوزانکین بعد از مقدمه به چهار بخش تقسیم میشود.
بخش اول کتاب: برونگرایی ایدهآل
در این بخش خیلی از باورهای عمومی را زیر سوال میبرد و نشان میدهد اتفاقات و آمارها حاکی از آنست که برخی نظرها میتواند کاملا برعکس آن چیزی باشد که ما باورشان داریم
از آن جمله می توان به این مورد اشاره کرد که خلاقیت در میان درونگراها بیشتر از است از برونگراها و ظاهرا تحقیقات این جمله را تایید میکند که ” درونگراها ترجیح میدهند مستقلانه کار کنند و تنهای میتواند کاتالیزور خلاقیت باشد”
استیو ویزیناک، مخترع آمریکایی و همراه استیوجابز در خاطراتش به بچههایی که رویای خلق یک ایده را در سر دارند توصیه میکند:
اگر شما در تنهایی و خلوت خودتان کار کنید قادرخواهید بود که محصولی جدید و فوقالعاده را خلق کنید و به یاد داشته باشید به تنهایی، نه دریک جمع و نه در یک تیم!
همچنین در تحقیقات به عمل آمده روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که توفان فکری به صورت انفرادی نتایج بهتری از توفان فکر گروهی خواهد داشت در ابتدا این امر را به درونگرایی افراد ارتباط دادن اما با بررسی کیفیت و کمیت ایدههای حاصله از توفان فکر مشخص شد که هر در توفان فکری گروهی کمیت بیشتر و کیفیت کم میشود و در توفان فکری انفرادی این امر برعکس است.
نکته قابل توجه اینست که هر چه تعداد افراد گروه بیشتر میشود، عملکرد افراد کاهش مییابد زیاد شدن تعداد در گروههای توفان فکری به بدتر شدن عملکرد ختم میشود.
بخش دوم کتاب سکوت ، بیولژی شما، خود شما؟
این بخش با خاطرهای ترس نویسنده از یک سخنرانی شروع میشود که شب قبل به خاطرش نخوابیده بود و در نهایت میگوید من به این دلیل داستان ترس بیارزش خود را تعریف کردم که در دل بسیاری از سوالهای مهم و ضروریام درباره درونگرایی نهفته شده بود.
سوزان کین در بخش به خلق و خوی درونگراها میپردازد و درقسمتهایی نیز توصیههای به درونگراها دارد. نمونه زیر از جملهی این توصیههاست
” اگر دوست دارید کارها را به آرامی و آهستگی انجام دهید، اجازه ندهید دیگران کاری کنند که شما احساس کنید مجبور هستید به کارتان سرعت دهید. اگر از عمق و ژرفا لذت می برید، خودتان را مجبور نکنید که به دنبال پهناو عرض بروید. اگر از انجام یک کار به جای چند کار در یک زمان لذت می برید به عقیده تان پایبند باشید. به پاداش ها نسبتا بی علاقه بودن، به شما قدرت بی اندازه ای می دهد که راه خودتان را بروید. همه چیز بستگی به شما دارد که از این استقلال به خوبی استفاده کنید.
البته که همیشه خیلی راحت نخواهد بود. در زمان نوشتن این بخش با جک ولش رئیس سابق جنرال الکتریک، مصاحبه کردم. او اخیرا یک ستون آنلاین به نام « برون گرای درونی خود را آزاد کنید »، چاپ کرده بود که در آن از درونگراها خواسته بود که در محل کار، بیشتر شبیه برونگراها رفتار کنند. من پیشنهاد دادم که گاهی اوقات برونگراها هم احتیاج دارند که شبیه درونگراها رفتار کنند و در رابطه با ایدههایی که شما پیشتر خواندید، که چگونه مکمن است وال استریت از داشتن درونگراها در اداره ها و کارها سود ببرند. با او صحبت کردم. ولش جذب شده بود اماگفت ” برونگراه ها احتمالا خواهند گفت که هرگز از درونگراها چیزی نشنیدهاند”
ولش حرف درستی میزد، درونگراها نیاز دارندکه به جرئت و شهامتشان اعتماد کنند و ایدههایشان را با قدرت و توانایی بالا به اشتراک بگذارند.
این به معنی تقلید کردن از برونگراها نیست……”
بخش سوم کتاب سکوت ، آیا همه فرهنگها، برونگرایی ایدهآل دارند؟
این بخش درونگرای و برونگرایی را درفرهنگهای مختلف بویژه در دو قاره آمریکا و آسیا مورد بررسی قرار میدهد و نشان میدهد در فرهنگهای آسیایی بیشتر به درونگرایی اهمیت میدهند و در فرهنگ آمریکایی به برونگرایی.
تحقیقات که در همین راستا در یک دبیرستان چینی انجام شده بیان میکند که آنها دوستان متواضع، صادق، نوعدوست و سختکوش را ترجیح میدهند، در حالی که دانش آموزان آمریکایی دنبال دوستان شاد، پرشور و اجتماعی هستند.
مایکل هریس باند یک روانشناس اختلافات فرهنگی است که در باره کشور چین مطالعه کرده است. او مینویسد” این تضاد و تفاوت بسیار برجسته و قابل توجه است . آمریکاییها بر معاشرت و اجتماعی بودن تاکید میکنند و آن صفات و ویژگیهایی راکه باعث روابط و جمع های شاد و خوش میشوند تحسین میکنند. چینیها برصفات و ویژگیهای عمیق از قبیل تمرکز بر روی دستاوردها، تقوا و تواضع تاکید دارند”
بخش چهارم کتاب، چگونه دوست بداریم چگونه کار کنیم؟
سوزان کین در این بخش به نحوهی ارتباط برقرار کردن یک برونگرا با دنیای اطرافش و دیگر افراد میپردازد. سه سر فصل مهم این بخش عبارتند از
- چه زمانی باید بیشتر از آنچه هستید خودتان را برونگرا نشان دهید؟
- چگونه با افرادی که شخصیتی کاملا متفاوت دارند صحبت کنیم؟
- چگونه بچههایی آرام را در دنیایی که نمیتواند صداشان را بشنود تشویق کنیم؟
او در باره شغلش و انتخابی که میباید داشته باشد میگوید:
تقریبا یک دهه طول کشید. تا متوجه شدم که وکالت هرگز پروژه شخصی من نبود، حتی به آن نزدیک هم نبود. امروز میتوانم بی تردید به شما بگویم که چه چیز هایی پروژههای شخصی من هستند: همسرم، پسرم، نوشتن و ترویج ارزشهای این کتاب، زمانی که متوجه این موضوع شام، تصمیم گرفتم تغيير ایجاد کنم. من به سالهایی که به عنوان وکیل وال استریت کار کردم و مواقعی که در کشورهای خارجی گذراندم، نگاهی انداختم؛ جذاب بود. هیجانانگیز بود و افراد جالب بسیاری را ملاقات کردم که در غیر این صورت امکان آشنایی با آنها وجود نداشت. اما من همیشه یک مهاجر بودم. با گذراندن زمان زیادی برای تغيير شغلم و مشاوره دادن به دیگران، متوجه شدم که سه قدم کلیدی برای شناسایی پروژه های مرکزی شخصیتان وجود دارد.
اول؛ فکر کنید، زمانی که بچه بودید، دوست داشتید چه کاری انجام دهيد؟
دوم: به کارهایی که به سمت آنها تمایل دارید توجه کنید
سوم : به آنچه دوست دارید و رشک میبرید توجه کنید.
وکتاب خواندنی سکوت قدرت درونگراها با این عبارات به پایان میرسد.
هر کسی که هستید، به یاد داشته باشید که آنچه از ظاهر افراد میبینید واقعیت نیست. برخی افراد مانند برونگراها رفتار میکنند، اما تلاش برای چنین رفتاری به قیمت انرژی، اعتبار و حتی سلامت جسمی آنها تمام میشود. برخی دیگر تودار یا گوشه گیر به نظر میرسند، اما منظر درونی آنها پر از مسائل درام و مختلف است. بنابراین این بار اگر شخصی را با چهرهای خونسرد و صدایی ملایم دیدید، به یاد آورید که شاید در ذهنش مشغول حل کردن یک معادله، نوشتن یک نُت با طراحی یک کلاه باشد. به این معنی که او شاید در حال گسترش دادن نیروی سکوت است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.