معرفی فرمـــــــــــــول منحـصر بفرد موفقیتشغلی ( با این فرمول نقطه شیرین زندگی خود را پیدا کنید )
به نظر شما چه کاری رضایت شغلی را فراهم میکند؟
آیا مهارت عالی درکاری موفقیت را تضمین میکند؟
اینکه میگویند علاقههایت را دنبال کن، پول خواهد آمد حقیقت دارد؟
آیا اگر کاری پول داشته باشد راضی هم فراهم میشود؟
مسلماً جواب سوالات بالا را نمیتوان یک کلمه پاسخ داد. و البته فرمول موفقیت هر کسی کاملا منحصر بفرد است و بهترین کسی که میتواند آنرا کشف کند خود خودتان هستید
جیمکالینز نویسنده کتاب ” از خوب به عالی” این موضوع را با سه سوال ساده مطرح میکند و به شما نشان میدهد که چگونه میتوانید نقطه شیرین زندگی خودتان را پیدا کنید. از اشتراک این سه سوال میزان موفقیت شغلی خود را بررسی کنید. سه سوالی که موفقیتشغلی شما را نشان میدهد.
- شما به دنیا آمدهاید که چه کاری انجام دهید؟ ( استعدادی و علاقه شما )
- شما در انجام چه کاری خوب هستید؟ ( مهارتی است که باید بیاموزید )
- دیگران در مقابل انجام چه کاری حاضرند به شما پول بدهند؟ ( بازار هدف – مشتری )
پاسخ به سوالات بالا و وجه اشتراک آنها میزان موفقیت شغلی شما را در حال یا آینده نشان میدهد. هر کدام از موارد بالا بدون دیگری ممکن است برایتان شغلی بساز اما نمیتواند موفقیت شغلی را به همراه داشته باشد.
مثال اول: استعداد و علاقه + مهارت بدون مشتری
فرض کنید شما استعداد خوشنویسی دارید و چند سالی هم صرف این هنر کردهاید هم اکنون یک استاد خوشنویس هستید اما به هر دلیلی مخاطبین هنر شما کم هستند. شما از کارتان لذت میبرید و از این بابت ممکن است شاد هم باشید اما پول ندارید! حتما دیدهاید این افراد را که گلایه میکنند مردم قدر هنرمندان را نمیدانند و ….!!!
مثال دوم: مهارت + مشتری بدون استعداد و علاقه
فرض کنید هنر خوشنویی را کنار گذاشتید و ترجیح دادید از تنها مهارتی که فعلا مشتری دارد استفاده کنید و راننده اسنپ شدید. خب مشتریی به اندازه کافی هست و مشکل پول شما حل شد. اما وقتی پیدا نمیکنید به هنر مورد علاقهاتان که برای آن خلق شدهاید بپردازید. مسلما از کارتان راضی نیستید. راستی شما دوست دارید فرزندتان مسیر شغلی شما را طی کند. دقت داشته باشید. علاقه یا بی علاقه بودن به کار ربطی به موقعیت اجتماعی آن حرفه ندارد. شما ممکن است شغل خوبی به جهت موقعیت اجتماعی هم داشته باشید اما ذرهای احساس رضایت در آن نباشد. حتما افرادی را دوروبر خودتان دیدهاید که با موقعیت اجتماعی خوب و درآمد خوب به کاراشان علاقهای ندارند و کار را صرفا مسیر کسب درآمد میدانند و به هیچ عنوان هم دوست ندارند فرزندشان مسیر آنها را برود.
مثال سوم: علاقه و استعداد + بازار و مشتری بدون مهارت
فرض کنید به رشته پزشکی علاقه دارید مسلماً بازار این حرفه داغ داغ است. اما این کار نیاز به مهارتی داردکه فقط در دانشگاه ارائه میشود حضور در دانشگاه، آن هم در رشته پزشکی شرایط خاصی از جمله محدودیت پذیرش دانشجو را شامل میشود. تا مهارتهای پزشک شدن را کسب نکنید شما فقط یک رویا دارید نه شغل. حتما کسانی را میشناسید که با همین رویا سالها زندگی میکنند.
حالت ایده آل و نقطه شیرین زندگی ( موفقیت شغلی )
موفقیت شغلی وجه اشتراک این سه نقطه است. بنابر این راه های پیش روی شما عبارتند از
1- اگر در ابتدای کار هستید و یا قصد دارید از صفر شروع کنید، باید در رفتارهای خود دقت کنید و استعداد و علاقه خود را کشف کنید.. ببیند مهارت همراستا با این استعداد و علاقه کدام نیاز مردم را برطرف میکند که مردم بابت آن به شما پول بدهند. سپس مهارت آن کار را بیاموزید تا به موفقیت شغلی دلخواهتان برسید
2- شاید قبلا بر اساس علاقه و یا استعداد مهارتی را آموختهاید. خب در اینصورت باید نیاز و خواسته مخاطبتان را پیدا کنید و ببینید با این مهارت میتوانید محصولی مناسب آنها تولید کنید یا اگر محصول و خدماتی دارید بگردید و برای آن مخاطبی پیدا کنید یا به عبارتی بازاریابی کنید.
جیم کالینز روش اول را در پیش گرفت . او به مدت بیش از یک سال، به دقت رفتارها و عادت های کاری خودش را بررسی و ثبت میکرد. در انتهای هر روز، نه تنها اتفاقات روز را یادداشت میکرد، بلکه از کارهایی که باعث شده بود احساس خوبی داشته باشد صورت برداری میکرد. پس از گذشت بیش از یک سال یادداشت برداری توانست الگوی رفتاریای در خود تشخیص دهد. وقتی با سیستمهای پیچیده کار میکرد و یا به دیگران درس میداد احساس خوبی داشت. بنابراین تصمیم گرفت که به دیگران سیستمهای پیچیده تدریس کند. مخاطبین او در دانشگاهها بودند. او هیولیت پارکارد را ترک کرد و کاری در دانشگاه پیدا کرد. جیم فرومول جادویی موفقیت خود را پیدا کرده بود. اما مهمترین میراث کار جیم کمک به دیگران برای یافتن فرمول موفقیتشغلی بود
فرومول موفقیتشغلی کاملا منحصر بفرد است و شما از فرمول موفقیت دیگران نمیتوانید استفاده کنید. لازم نیست که حتماً کار ویژهای برای شناخت زوایای مختلف شخصیت خود انجام دهید. هر روز چند لحظه را به فکر کردن درباره این سوال اختصاص دهید که چه زمانی در بهترین حالت خود بودید یا چه زمانی از کارتان رضایت کامل داشتید. این موضوع شما را به نقشها یا فعالیتهایی هدایت میکند که کار شما را پربار میکنند و نشان میدهد چه فعالیتهایی به شما بیشترین میزان رضایت یا خرسندی را میدهد.
درهر صورت پیدا کردن مسیر موفقیتشغلی با چالش همراه است. اینم موضوع قرار نیست با همه علایق شما سازگارنباشد. اشتباه بزرگی که اکثراً مرتکب میشوند و در برخی کتابهای دمدستی موفقیت به صورت کلیشهای بیان میشود اینست که باید از مسیر موفقیت لذت ببرید و اگر از مسیر لذت نمیبرید هدفتان اشتباه است!!! مسیر موفقیتشغلی حتما لحظات لذت بخش هم دارد اما قرار نیست که همیشه لذت بخش باشد.
استعداد، علاقه و مهارت چی هستند؟
وقتی ما از استعداد صحبت میکنیم منظور آمادگیهای ذهنی یک فرد مواردی خاص هستند. مثلا وقتی از استعداد ریاضی صحبت میشود. یعنی ذهن کسی که استعداد ریاضی دارد نسبت به کسی که استعداد ریاضی ندارد با سرعتی بیشتری و انرژی کمتری مسائل ریاضی را درک میکند. به عبارت دیگر اگر کسی استعدد مهارتی را ندارد باید زمان و انرژی بیشتری صرف کسب آن مهارت کند. بنابر این استعداد هست و ما باید کشفش کنیم. یک راه ساده آن اینست که دقت کنید در انجام یا آموختن چه مهارتهایی متوجه گذر زمان نمیشود. با احتمال زیاد در آن زمینهها استعداد دارید. بنابر این استعداد هست و باید کشفش کنید.
علاقه از جنس ایجاد است وآن را میتوان ایجاد کرد. یکی از چیزهایی که علاقه را افزایش میدهد اطلاعات است. اطلاعات در باره چیزی باعث علاقه میشود . علاقه باعث یادگیری و یادگیر به افزایش اطلاعات و …
مهارت باید کسب شود. و تمرین مهمترین قسمت کسب یک مهارت است. اگر این قسمت را بخواهیم به زبان سادهتری بیان کنیم میتوانیم بگوییم: استعداد کشف میشود علاقه ایجاد میشود و مهارت کسب میشود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.